اصولا به مثبت نگری و منفی نگری اعتقاد ندارم.
معتقدم باید آدم واقع نگر باشه. وقتی دلیل کافی برای مثبت دیدن شرایط داره مثبت به قضیه نگاه کنه و بره رو به جلو. وقتی دلیل کافی برای مثبت بودن شرایط نداره اما شرایط منفی هم نیست باید صبر کنه. و وقتی شرایط منفیه آدم غلط میکنه مثبت ببینه!
معتقدم به این که یکی دو تا تیر به جایی نمیرسه. ده تا تیر خوب و مطمئن بزن. از اون ده تا تیر خوب و مطمئن! پنج تاشو باد میبره. سه تاش میخوره بیرون هدف. یکی توی هدف خیلی دور از مرکز. یکی توی هدف نزدیکای مرکز. هیچ کدومش هم راست وسط هدف نمیخوره! حالا برو خودتو بکش... زندگی به هیچ کس هیچ وقت حال اضافی نمیده! به هر کسی هم که حال اضافی داده طرف بعدا خودش پشیمون شده... من به اینا اعتقاد دارم! به آرزوهای بزرگ اعتقادی ندارم. طوری که نتونی زندگی خودتو در صورت عدم تحققشون جور دیگه تصور کنی. بیشتر به استفاده از همه فرصت های موجود اعتقاد دارم. بعضی وقتا میشه. خیلی وقتا نمیشه. قانونش تا جایی که من دیدم اینه. هیچ وقت امیدتو زیاد بالا نبر. اما هیچ وقت هم نا امید نباش. کلا اگه بخوام خلاصه کنم. موفقیت هر آدمی در سطح خودش به یک عامل بیش از همه عوامل دیگه بستگی داره و اون پوست کلفتیه! هر آدمی توی زندگیش وقتی آدم بزرگ میشه به یه جایی واسه خودش میرسه. یا لیاقت اونجا رو داره. یا نداره. اونهایی که لیاقت جایی رو که بهش رسیدن دارن آدمهایی هستند که پوست کلفت شدند. و قیمتش رو پرداختند. اونهایی هم که بی لیاقت به جایی میرسند (مثل مدیران عامل وزارت خانه های محترم ایران) و فقط لاف میزنند... خب رسیدند دیگه. چیکارشون کنیم! به ماچه؟ حتما تقواشون زیاد بوده...
معتقدم باید آدم واقع نگر باشه. وقتی دلیل کافی برای مثبت دیدن شرایط داره مثبت به قضیه نگاه کنه و بره رو به جلو. وقتی دلیل کافی برای مثبت بودن شرایط نداره اما شرایط منفی هم نیست باید صبر کنه. و وقتی شرایط منفیه آدم غلط میکنه مثبت ببینه!
معتقدم به این که یکی دو تا تیر به جایی نمیرسه. ده تا تیر خوب و مطمئن بزن. از اون ده تا تیر خوب و مطمئن! پنج تاشو باد میبره. سه تاش میخوره بیرون هدف. یکی توی هدف خیلی دور از مرکز. یکی توی هدف نزدیکای مرکز. هیچ کدومش هم راست وسط هدف نمیخوره! حالا برو خودتو بکش... زندگی به هیچ کس هیچ وقت حال اضافی نمیده! به هر کسی هم که حال اضافی داده طرف بعدا خودش پشیمون شده... من به اینا اعتقاد دارم! به آرزوهای بزرگ اعتقادی ندارم. طوری که نتونی زندگی خودتو در صورت عدم تحققشون جور دیگه تصور کنی. بیشتر به استفاده از همه فرصت های موجود اعتقاد دارم. بعضی وقتا میشه. خیلی وقتا نمیشه. قانونش تا جایی که من دیدم اینه. هیچ وقت امیدتو زیاد بالا نبر. اما هیچ وقت هم نا امید نباش. کلا اگه بخوام خلاصه کنم. موفقیت هر آدمی در سطح خودش به یک عامل بیش از همه عوامل دیگه بستگی داره و اون پوست کلفتیه! هر آدمی توی زندگیش وقتی آدم بزرگ میشه به یه جایی واسه خودش میرسه. یا لیاقت اونجا رو داره. یا نداره. اونهایی که لیاقت جایی رو که بهش رسیدن دارن آدمهایی هستند که پوست کلفت شدند. و قیمتش رو پرداختند. اونهایی هم که بی لیاقت به جایی میرسند (مثل مدیران عامل وزارت خانه های محترم ایران) و فقط لاف میزنند... خب رسیدند دیگه. چیکارشون کنیم! به ماچه؟ حتما تقواشون زیاد بوده...
8 comments:
آبی که بر آسود زمینش بـِخورد زود
دریا شود آن رود که پیوسته روان است
جالب اینه که وقتی من اینو مینوشتم یه بیت دیگه از همین شعر تو ذهنم بود
...
باشد که یکی هم به نشانی بنشید
بس تیر که در چله این کهنه کمان است
این بهترین پستی بود که چند وقت اخیر خونده بودم.
دست مریزاد
(اینطوری می نویسنش نه؟)
:ي
مرسی از لطفت واحد جان. شما هر جور بنویسی همونجور مینویسن
:ی
پوست-کلفتی رو هستم فتیر.
اما مثبت-نگری رو هم هستم.
به اینکه حرفی که آدم میزنه میتونه زندگیشو زیر-و-رو کنه شدیداً اعتقاد دارم.
به داشتن آرزوهای بزرگ هم خیلی اعتفاد دارم. اگر آرزوی بزرگ نباشه، بعد از یه مدت، زندگی آدم ماشینی میشه. یه ماشین پوست-کلفت.
آرزوی بزرگ چیزیه که به زندگی آدم معنایی "درخور" میده. زندگی بی-معنا چیزی نیست که عوارضش امروز-و-فردا بروز کنه. یوهویی میبینی 50 سالگی سر یاز کرد.
آدم یه چیزی داره به اسم اعتقاد. بر مبنای اون، آرزوهایی داره که لزوماً با هم سازگار نیستن. بر اساس هر دسته از آرزوهای سازگار، اهدافی رو میتونه نعریف کنه. و بر اساس هر هدفی، قصد و یا قصدهایی میکنه و مسیرهایی رو پی میگیره. به این میگن مدل
BDI (Belief-Desire-Intention)
به اون انداختن ده تا تیر خوب، شدیداً معتقدم. ینی آدم باید هر چی تو چنته داره رو کنه و گرنه معنیش اینه که زندگی رو جدی نگرفته.
کسی هم که زندگی رو جدی نگرفته، لایق زندگی کردن نیست. قاچاقی زنده-ست!!
این پوست-کلفتی رو قرآن با لفظ "استقامت" ازش یاد کرده و به نظر من خیلی مهم و حیاتیه.
به نظرم زندگی بی معنا وجود خارجی نداره. در هر زمان برای آدمی که طالب باشه و زندگی رو جدی بگیره زندگی معنای خودشو داره. ضمنا کلا با آرزو داشتن و تصویرسازی از آینده مخالف نیستم. با آرزوی خیلی غیر منطقی مخالفم. مثلا من خودم در مقطع فعلی یکی از آرزوهام اینه یه روز توی آی بی ام! کار کنم. حالا این اصلا چیز کوچکی نیست اما دیدم آدمهایی رو که به اونجا رسیدن و راهی که رفتن اونقدر هم غیر ممکن نیست. بعدش هم آدم باید جنبه نرسیدن به آرزوهاش رو هم داشته باشه. چون خیلی وقتا بهشون نمیرسه
mokhlesim Dr. Nice to see you in my blog. I hope to see you in Vancouver soon. regarding your script, i dont know really what is right or wrong anymore but i experienced one thing. For me achievement was never the matter of wanting something and not getting it. Failure always been a result of not knowing what I want.
Post a Comment