من فمنیست نیستم چون به نظرم خیلی بی معنی است که یک مرد فمنیست باشد. از فمنیست های واقعی خوشم میاید و از فمنیست های الکی بدم میاید! میم ح میم دال (ره)
----
بعضی فمنیست ها هستند که از نوع رفتار و نوشته های عصبیشان اینطور برداشت میکنی که اصلا مشکل اصلی شان زن بودنشان است. منتهی چون نمیتوانند این را بگویند و به این دلیل که در لایه های زیرین ذهنیشان همیشه این درد را دارند که به درجه رفیع مردانگی!!! نائل نشده اند و لابد این تقصیر مردها بوده است که حق آنها را خورده اند و نگذاشته اند اینطور بشود به مردها فحش میدهند. البته خب این باور من نیست که مردانگی درجه رفیعی است! این باور آن دسته از کسانی است که برتری مردان را از نظر مادی و قدرت سیاسی (از دیدگاه آماری) به طور ضمنی نشانه این میدانند که مردها در طول تاریخ حق زنها را خورده اند! یک مقدار هم فکر نمیکنند شاید اصلا ارزش و قدرت زنانگی در چیزهای دیگر و حفظ اصالت زندگی باشد در مقابل فساد و کج روی هایی که از قدرت و پول زاییده میشوند... خلاصه بگذریم زیاد دوست ندارم ماست مالی کنم. خیلی مرد و مردانه بگویم من از یک دسته از فمنیست ها متنفرم. با بقیه شان هم که در سطح جامعه به طور طبیعی با کار و تلاش های روزمره شان سعی در اثبات ارزش زنانگی دارند هیچ مشکلی ندارم و خیلی بهشان احترام میگذارم. خلاصه خواندن ادامه این پست به آن دسته از فمنیست های بد و عصبی توصیه نمیشود! اگر هم بخوانند فحش بدهند من هم فحش میدهم!
----
همخونه آمریکایی ما رفته خونه شون واسه تابستون اتاقشو داده به یه پسر کانادایی از رفیقاش. خیلی فرصت نشده بشینم باهاش حرف بزنم اما اینور و اونور تو آشپزخونه، دم در، موقع بیرون رفتن و اینا چار کلمه ای حرف میزنیم. چند روز پیش دیدمش یه گیتار دستش بود داشت میبرد بیرون. گفتم گیتار میزنی؟ گفت نه همینجوری خریدم! گفتم خب یعنی اصلا بلد نیستی بزنی؟ گفت نه اصلا بلد نیستم دارم میبرم بفروشمش! گفتم واسه چی خریدی پس؟ گفت واسه اینکه مخ دخترا رو بزنم! من زدم زیر خنده... گفت کافیه هیکل میکلت ردیف باشه یه گیتار هم دستت اونوقت مخ هرکیو بخوای میزنی... باز زدم زیر خنده. گفتم خب تو که بلد نیستی فقط میگیری دستت مخ میزنی باهاش؟ گفت نه وقتایی که مستم البته یه کمی هم همینجوری الکی میزنم!
امروز باز دیدمش میگم گیتارتو فروختی؟ میگه آره خیلی به خاطر فروختنش دپرس شدم ولی ایرادی نداره با پولش دوست دخترمو بردم بیرون بهش شام دادم...
حالا هر کس دوست داشت مسیر احساسی که مردها نسبت به زنها طی میکنند رو از این داستان آموزنده یاد بگیره!