Saturday, January 31, 2009
Slumdog Millionarie
کم دیده ام حضار پس از تموم شدن فیلمی برای فیلم دست بزنند. چون دست زدن اصولا برای فیلم معنی خاصی نداره. برای تئاتر چرا چون بازیگر زنده روبروت هست و برق شادی رو میتونی توی چشمهاش ببینی وقتی ایستاده و حضار براش دست میزنن. آخر Slumdog Millionare همه دست زدند. فکر میکنم حقش باشه واقعا که اسکار رو ببره. نه از این جهت که فکر میکنم فیلم بی نقصی بود. از این جهت که بعضی فیلم ها هستند که حقشون هست در تاریخ موندگار بشن. و این فیلم بی شک از اون فیلم ها بود. پایان فیلم بر خلاف نظر خیلی ها به نظرم محشر بود. بیش از همه چیز به نظرم همون رقص هندیش محشر بود! نمیتونم تحلیل کنم که چرا از رقص هندی آخر فیلم لذت بردم. اما تا این حد میتونم بگم که با دیدن فیلم و رقص هندی آخرش سینمای خسته! هند رو با تمام وجود میتونی لمس کنی. همه اون قهرمانهای پر از اغراق، همه اون عشق های پر از پیاز داغ، همه اون رقص های گاهی خسته کننده! میفهمی که اینها برای یک ملت چه مفهومی دارند و نماد چی هستند. شاید داستان کمی غیر واقعی به نظر برسه. اما من باور میکنم. جمال و جمالها هنوز در دنیا وجود دارند و معجزه میکنند. یاد این شعر شاملو می افتم که همیشه روی مغزمه. معجزه کن، معجزه کن، که معجزه تنها دستکار توست اگر که دادگر باشی. که در این گستره گرگانند مشتاق بر دریدن بیدادگرانه آنکه دریدن نمیتواند. و دادگری معجزه نهایی است... فکر میکنم این فیلم فیلمی از جنس این حرفها بود... تمام زیبایی صحنه آخر در جوادی وصف ناپذیرش بود...
اگر Slumdog اسکار بهترین فیلم رو ببره، Joker اسکار بهترین بازیگر مکمل مرد و Kate اسکار بهترین بازیگر زن من کاملا راضی خواهم بود!
Monday, January 26, 2009
میتینگ
ساعت یازده است. مشمنمنان تازه شروع کرده است به ارائه ایده های جدید در باب در و دیوار. میگویم ساعت یازده و نیم با ریچل میتینگ دارم! میگوید ساعت که هنوز یازدهه!!!
ساعت یازده و نیم وارد آفیس ریچل که میشوی ناگهان یکدفعه به صورت کاملا شدید احساس میکنی فشار کمتر است!
فکر میکنم اگر اینهمه به علم علاقه نداشتم عمرا با این مشمنمنان کار نمیکردم! بعد سعی میکنم ببینم چند تا تناقض در جمله قبلی وجود دارد...
Sunday, January 25, 2009
Thursday, January 22, 2009
Something is going on!
Something is going on!
You can either deny it! OR accept it and have faith that regardless of what is happening no wrong can come out of right! OR be heartless enough to mess up with what is happening!
Choosing the second way is the hardest thing to do when you have ability to go the last way!
That's what I'm trying to do!
Friday, January 16, 2009
در اخبار آمده است
پزشکان دریافتند
پزشکان دریافتند مصرف کافئین توسط خانم های باردار بر سلامتی جنین موثر است.
در ادامه من دریافتم که از این به بعد هر کاری دوست داشتید بکنید پزشکان در آینده نزدیک درخواهند یافت به چه دردی میخوره!
در ادامه من دریافتم که از این به بعد هر کاری دوست داشتید بکنید پزشکان در آینده نزدیک درخواهند یافت به چه دردی میخوره!
--------------
بچه های مهدکودک
مربی مهدکودک گفت: بسسسچه ها! اون بسسسچه ها اینقدر کوسولو بودن! اینقدر کوسولو بودن، که هیس کاری نمیتوسستن بکنن بدون پدر و مادرسون! بعد عزراییل اومد زد همه پدر و مادرا و خودسونو کست! حالا سما که همه روسری چارخونه سر کردین، و معلومه که دوست اون بسسسسچه ها هستین، سی کار میکنین؟
بسسسسچه ها گفتند: مبااااااااااااااادزه، مبااااااااااادزه!
در ادامه مربی مهدکودک به این اشاره نکرد که اگر عزراییل اون بسسسسسچه ا را نکسسسته بود سانس اینکه بعدا پدر و مادر اون بسسسسچه ها بهسون بمب نبندن و نذارن تو سطل آسغال عزراییل سقدر بود؟
باز در ادامه خانم مهد کودک پرسید: بسسسسچه ها! اون بسسسسسچه ها که اونقدر کوسولو بودن! کوسولو بودن! این خانم سیرین عبادی هیسسسسسسس کاری براسون نکرد!!! به نظر شما بسسسسچه ها! باید همه بریم خونه سیرین عبادی رو سی کار کنیم؟
بسسسچه ها گفتند: خداااااااااب کنیم! خداااااااااااب کنیم!
در ادامه یکی از بسسسسسچه ها که خیلی کوسسسسسسسسولو بود! کوسسسسسسسسولو بود! خسته سد و اسکس در اومد و گفت: نمیسسسسسسسه حالا برم با اسباب باسیام باسی کنم؟ اهه، اهه اهه... ااااااااااااااااااااااااااااااااااااا هو هو هو... هه، هه، هه...
-----------
استاد الگوریتم
استاد الگوریتم این ترم در رقابتی سر سختانه با کوین مورفی اقدام به دادن تمرین های وحشیانه هفتگی کرد. و یک لنگه پا پرید به درس دادن الگوریتم های تصادفی! استاد الگوریتم در ادامه گفت اگر از احتمالات و این چیزا خوشتون نمیاد درس رو حذف نکنین! هفت هشت هفته بیشتر از اینا درس نمیدم، بعدش میرم یه چیز دیگه درس میدم!
باز در ادامه برای رقابت بیشتر با کوین مورفی دست به بیان جملات قصار زد. از جمله آنکه "اصولا در دنیا هیچ چیز تصادفی وجود نداره! اما حالا اینو بیخیال فکر کنید مثلا وجود داره."
-----------
مقاله
کنفرانسی که تنها مقاله ما را از دار دنیا منتشر کرده بود چندی پیش اعلام کرد که اگر میخوای بیا عوضش کن ژورنال هم چاپ کن و ما کردیم. در ادامه چند وقت پیش اعلام کردند حالا بیا اون ژورنال رو عوض کن میخوایم به عنوان یک فصل از یه کتاب چاپ کنیم! باز در ادامه تغییرات مورد نیاز را اینگونه اعلام کردند: 1) عکس ها و جدول ها را خوشگل کنید. 2) ببینین بقیه در این مدت چکار کردن به مقاله اضافه کنید. 3) اسمش رو عوض کنید!
در ادامه بیشتر ابراز امیدواری کردند که احتمالا در آینده یک کتاب کامل و چند کنفرانس در این زمینه برگزار خواهد شد!
کنفرانسی که تنها مقاله ما را از دار دنیا منتشر کرده بود چندی پیش اعلام کرد که اگر میخوای بیا عوضش کن ژورنال هم چاپ کن و ما کردیم. در ادامه چند وقت پیش اعلام کردند حالا بیا اون ژورنال رو عوض کن میخوایم به عنوان یک فصل از یه کتاب چاپ کنیم! باز در ادامه تغییرات مورد نیاز را اینگونه اعلام کردند: 1) عکس ها و جدول ها را خوشگل کنید. 2) ببینین بقیه در این مدت چکار کردن به مقاله اضافه کنید. 3) اسمش رو عوض کنید!
در ادامه بیشتر ابراز امیدواری کردند که احتمالا در آینده یک کتاب کامل و چند کنفرانس در این زمینه برگزار خواهد شد!
-----------
مشمنمنان
در ادامه مشمنمنان اعلام کرد من اصلا به بسسسچه ها و الگوریتم و کوین مورفی و پزشکان و باقی مسائل کاری ندارم! تا دوشنبه صبح اون 5 تا مقاله رو کاملا باید دل و رودشون رو بریزی بیرون و بیای بگی یه نگاه انداختم و اینا من حالیم نیست! در ادامه من ایمیل زدم که 5 تا نمیشه، دوتاشو فقط دل و رودشو میریزم بیرون! در ادامه مشمنمنان ایمیل زد که دوتا نه! سه تاشو دل و رودشو بریز بیرون! نتیجه گیری اخلاقی از این قضیه بر عهده خواننده است!
-----------
باراک اوباما
تنی چند از دانشجویان جان بر کف گویا عکس باراک اوباما را قبل از آغاز به کار ریاست جمهوری آتش زدند! در ادامه بنده اصلا در این زمینه نمیدونم باید چی بگم! جز اینکه دم شما گرم برادران، موجبات خنده ما را فراهم کردید! یو آر آوسام!
Saturday, January 10, 2009
!اون نه! ولی یه ریسکی دیگه

درباره قضیه فلسطین و اسراییل خیلی میشه حرف زد. از در و دیوار و از همه چیز. به نظر من اگر بخواییم به دید واقع گرایانه به مسئله نگاه کنیم پای تجربه و آمار و تاریخ میاد وسط. با شرایط موجود و اتفاقاتی که افتاده خیلی سخته به قضیه اینجوری نگاه کردن. مثلا اینکه بگی آیا بهتره هزار نفر آدم در اثر یک جنگ بمیرن و بعد قضیه تموم بشه بهتره یا اینکه سه هزار نفر در اثر صدتا درگیری کوچکتر بمیرن؟ نظر شخص من رو بخوای اصلا به ما چه؟ سر پیازیم یا ته پیاز؟ اگر فلسطینی ها برای ما به همون اندازه که ما بهشون حال میدیم تره خورد میکردن حالا یه چیزی! اما قضیه اصلا اینطوری نیست. من به حد کافی با آدم های فلسطینی برخورد داشتم. اینطور نیست که ایرانی ها رو دشمن خودشون بدونن. اما به هیچ عنوان ما رو از عربستان و مصر و امثالهم دوست تر نمیدونن... چون اولا باهاشون هم زبان نیستیم و دوما باهاشون هم فرهنگ نیستیم. مسلما تشابهات زبانی و فرهنگی زیادی وجود داره اما نه به اندازه عرب با عرب... این قضیه برای ملت ایران منفعتی نداره. برای حکومت ایران چرا!
بیایید دست از نگاه احساسی به مسائل برداریم برداریم. بر طبق یک اصل بدیهی و انسانی هرگونه صحنه مرگ و خونریزی و خشونت ناراحت کننده و ناملایم است. قبول. من بیشتر از همه خودم از دست اسراییل شاکی ام! چرا؟ چون به هیچ اخلاق سیاسی پایبند نیست! اما بیایید کمی آنطرف قضیه رو هم نگاه کنیم:
برای فلسطینی ها فرقی نمیکنه که مصر و عربستان، اسراییل رو محکوم نکردند و ما کردیم. اونها هنوز مصر و عربستان رو دوستان بهتری برای خودشون میدونن. داستان حماس و حزب الله تفاوت داره. هیچکدومشون نماینده مردم کشورشون نیستند و بی شک دست نشانده های جمهوری اسلامی در منطقه هستند. همونطور که حکومت ما نماینده خوبی برای مردم کشور ما نیست... فرض کنید به صورت خیلی تخیلی! که بعد ها در مجمع کشورهای اسلامی قراره سر مسئله جزایر بین ایران و امارات رای گیری بشه. فرض کنید که فلسطین حالا به یک کشور مستقل و قدرتمند تبدیل شده. فکر میکنید فلسطین به ایران رای خواهد داد یا امارات؟ من شک ندارم که به امارات رای خواهد داد...
یک چیز بدیهی رو باید بفهمیم. سیاست یک بازیه و در این بازی کسی که قدرت بیشتری داشته باشه میتونه بقیه رو تحت فشار قرار بده. بحث خوب و بد نیست. مقایسه بر مبنای خوب و بد هم به نظر شخص من بی معنی هست. اما به من اگر بگن حماس و اسراییل و جمهوری اسلامی ایران و آمریکا رو به ترتیب از خوب به بد مرتب کن من میگم: آمریکا (از همه بهتر)، جمهوری اسلامی ایران، اسراییل و در آخر حماس (از همه بدتر). معیار این رده بندی هم از نظر شخصی من چیزی نیست جز پایبندی به حداقلی از اخلاق سیاسی...
ا
ا
ینها همه یک طرف. و اینکه کلی آدم دارن روز و شب کشته میشن یک طرف. خب حالا چیکار کنیم؟ اسراییل رو محکوم کنیم؟ مشکلی رو حل میکنه؟ من کاملا در جریانم که شرایط زندگی اونها چقدر سخته. کاملا در جریانم که بیرون گود نشستن و گفتن که لنگش کن کار جالبی نیست. کاملا در جریانم که آمریکا و کشورهای غربی یک جانبه از اسراییل حمایت میکنند. فکر میکنین اکثریت مردم دنیا این چیزها رو نمیفهمن؟ همه میفهمن. اما یک چیز دیگر هم باید فهمیده بشه. که دنیا نه با قانون یه قل دو قل میتونه اداره بشه. نه همه بچه های خوب و ناز و مامانی هستن. و نه میتونن سر چیزی به توافق برسن...
آمریکا و اسراییل و غرب زورشون از ما بیشتره. با خودزنی و حمله انتحاری چه از نوع فیزیکیش و چه از نوع اقتصادی و سیاسیش مثل جمهوری اسلامی یه بار میشه برد. دوبار میشه برد. بالاخره که چی؟ مثل کسی میمونه که چهارتا چیپ پوکر گذاشته جلوی خودش، یه بار آل این! منطقیه! کار دیگه ای نداری که بکنی. دوبار... سه بار... خب دیگه بسه حالا که موقعیت داری که یه امتیاز بگیری ازش استفاده کن...
همونطور که اسراییل و آمریکا و اروپا جایی که لازم باشه با هم متحد هستند، ایران، اعراب و ترکها که کشورهای خاورمیانه رو تشکیل میدن هم باید بتونن به یک اتحاد برسن اگر میخوان حرف اول رو در منطقه بزنن. متاسفانه شعورش رو ندارن! اتحاد در لایه های مختلف تعریف میشه. ایران و امارات میتونن دعوای سیاسی خودشون رو با هم داشته باشن و هر وقت لازم شد اتحاد خودشون رو هم داشته باشن اما هیچکدومشون شعور این مساله رو ندارن. بی اعتمادی متقابل بین ایرانیها و اعراب جلوی این قضیه رو میگیره. جالبه بدونین که ترکها واقعا از اینکه ایران به ترکیه حمله کنه میترسن!!! یعنی فکر میکنن که ممکنه ایران به ترکیه حمله کنه! در چنین فضایی وقتی آمریکا و اروپا به قدری قدرت دارند که متحد باشند و جلوی اتحاد خاورمیانه رو هم بگیرند راهی جز تسلیم وجود نداره... تلخ اما حقیقته. مردم فلسطین اگر میخوان که به آرامش برسن باید این حقیقت رو قبول کنن که کشوری به نام فلسطین وجود خارجی نداره، دست از مقاومت بردارن و تسلیم بشن... مگر در طول تاریخ کم کشورها به هم حمله کردند و کشورهای هم رو فتح کردند؟ کم کشورها از بین رفتند؟ مگر همین همسایه و رفیق شفیق ما روسیه کم ملت ما رو و خاک مارو چاپیده؟ چطوره که ما خودمون سر این چیزا با روسیه نمیجنگیم؟
و در آخر هم اینکه بخوایم قبول کنیم یا نه عامل اصلی تفرقه میان ایران و اعراب دین هست. پس اگر در این خیال هستیم که با اسلام و کنفرانس سران اسلامی و امثالهم میتونیم کشورها رو به هم نزدیک کنیم در اشتباهیم... باید به این درک برسیم که منافع مشترک دیگری وجود داره که به خاطر اونها لازمه کشورها به هم نزدیک بشن و میزان تاثیر دین رو در روابط کشورها باید به همون آقای تپل ریشو سیا سوخته که میاد قرآن میخونه ملت گریه میکنن کاهش داد!
اعراب و ترکها میتونن به علت خیلی منافع مشترک برای ما متحدین بهتری از روسیه باشن. و این اتحاد میتونه به حل خیلی مسائل منطقه کمک بکنه. اما متاسفانه همینه که هست. شاید در بلند مدت بشه به تغییرات خوبی امیدوار بود اما در حال حاضر به من بگن اسراییل حمله کرده و مردم رو کشته. از یک طرف به عنوان یک انسان وظیفه خودم میدونم که به دوست فلسطینی خودم ایمیل بزنم و باهاش ابراز همدردی بکنم. و از طرف دیگه توی دل خودم میگم: Old News!. جمهوری اسلامی خودش خوب میدونه که با این اتفاق موقعیتش در منطقه متزلزل خواهد شد. اما با این وجود هنوز از آب گل آلود بهره برداری میکنه و مصرف داخلی خودش رو با بستن روزنامه و دستگیری دانشجو و حمله به دفتر شیرین عبادی و پاشیدن بذر نفرت و عصبیت در میان نسل حال و آینده ادامه میده... واقعا شرم آوره اینکه از عوامل اصلی سلب آرامش از مردم کشوری باشی و از بدبختیشون بهره برداری بکنی. واقعا شرم آوره... باید خیلی خوشحال باشیم که به جای آمریکا در حال حاضر ایران قدرت اول دنیا نیست! واقعا باید خوشحال باشیم.
Tuesday, January 6, 2009
One of Them!
I've heard the words...
I've seen the scenes...
I've seen the scenes...
Maybe everybody has...
And yet, I am not a writer nor am I a director or photographer and I am pretty much sure I’m never gonna be anything like that. Because that’s not who I am and I know it!
And so, one day maybe if I age enough to get old I will try but not now...
And yet, I am not a writer nor am I a director or photographer and I am pretty much sure I’m never gonna be anything like that. Because that’s not who I am and I know it!
And so, one day maybe if I age enough to get old I will try but not now...
Here is a dialogue from "life for nothing, nothing for life" (my imaginary movie!):
---------------------------
... Man says to the woman “Then why did you choose me? Why didn’t you choose one of them?”
The woman answers : “I chose one of them!”
... Man says to the woman “Then why did you choose me? Why didn’t you choose one of them?”
The woman answers : “I chose one of them!”
---------------------------
P.S. I intended to post something on that kindergarten-palestine vidio but that's risky!
Thursday, January 1, 2009
یک نکته
یک لحظه این مصراع از حافظ اومد توی ذهنم که: یک نکته ات بگویم، خود را مبین و رستی. از سر عادت سریع گوگل کردم و دیدم لینک اول نه، لینک دوم خطخطیه! کلیک کردم و دیدم که آره! کل غزل رو چند ماه پیش پست کرده بودم. اون وقتی که بحث از تقدس و این حرفها بود... حالا بگذریم. داشتم به این فکر میکردم اون موقعی که این بیت توی ذهنم بود که گاهی وقتها چیزها خیلی آسون تر میشه وقتی آدم اینطوری فکر میکنه... همین.