Saturday, December 8, 2007

ورای دعوای من و تو


یکی از همون عکس های زیاد که از زمین گرفته شده و میگه زمین در مقایسه با بقیه چیزها چقدر کوچکه مثل همون کتاب که بچه بودم داشتم و هر صفحه یک مرتبه از آدم رفته بود بالا و آخرش قرار بود بفهمی که آخرش هیچی نیستی! آخرش قرار بود بفهمی که معنای هستی چیزی فراتر از اون چیزیه که روی زمین میگذره، چیزی نیست که اگر تو نبودی خیلی هم ککش بگزه! اگه خدا گفت اشرف مخلوقات بهت حال داد بد بخت! و الا این خبرا هم نیست که تو خیال کنی اگه تو نبودی و اونچه تو بهش اعتقاد داری نبود هستی بی معنی و مفهوم بود. یا لااقل من این چیزها رو بعد از بیست سال از اون کتاب فهمیدم!
این عکس را از اینجا برداشتم.فکر میکنم عکس چیزی نیست که ندیده باشیم یا ندونیم اما نویسنده نوشته درد داشته آقا! درد! درد اینکه به زور بخوای یک چیزی رو توی مغز کسانی فرو بکنی که هیچ ایده و اطلاعی ازش ندارن یا هیچوقت نخواستن قبول کنن. درد اینکه کمی بزرگتر ببین، ورای دعوای من و تو چیز دیگری هم هست. همان چیزی که به خاطرش داریم دعوا میکنیم!

Thursday, December 6, 2007

!ای دولت آزاده آماده ایم آماده

نه اینه بخواهم عقده ای بازی در بیاورم! ولی فکر میکنم این مطلب پاسخی خوب و مشت محکمی بر دهان کسانی باشد که فقط چون وظیفه شان این است که دیگران را متهم کنند و از خودشان رفع اتهام، تحریم کنندگان انتخابات قبلی را عامل اصلی انتخاب احمدی نژاد میدانند .
نتایج افکارسنجی ستاد ائتلاف اصلاح‏طلبان:
الف : ستاد ائتلاف اصلاح طلبان در نظرسنجی از مردم تهران، وضعیت افکار عمومی در آستانه انتخابات مجلس هشتم را مورد ارزیابی قرار داده است.بنا بر اين گزارش ستاد ائتلاف اصلاح طلبان (استان تهران) در یک نظرسنجی، اولویت موضوعات و مشکلات مختلف، میزان رضایت مردم از روسای جمهور فعلی و گذشته، میزان تمایل مردم به فهرست های انتخاباتی و... را بررسی کرده است. این نظرسنجی زیر نظر عباس عبدی، عضو سابق جبهه مشارکت ایران اسلامی، با جامعه آماری 1500 نفر و از واجدین حق رای (18 سال به بالا) انجام شده است.براساس یافته های این نظرسنجی، 37.5 درصد مردم تهران، بیکاری، 27.5 درصد تورم، 18.6 درصد مشکل مسکن، 7.5 درصد مشکلات جوانان، 3.7 درصد مساله بنزین، 3.2 درصد جرم و جنایت و تخلفات اجتماعی و مابقی نیز سایر موضوعات را اولویت ها و مشکلات اصلی جامعه می دانند.بنابراین گزارش، 30.9 درصد شرکت کنندگان در این نظرسنجی، عملکرد دولت محمود احمدی نژاد در عرصه اقتصادی را رضایت بخش اعلام کرده اند. در مقابل، 46.3 درصد نیز عملکرد دولت سیدمحمدخاتمی در این زمینه را موفقیت آمیز اعلام کرده اند.
43.1 درصد شرکت کنندگان در نظرسنجی مذکور از عملکرد دولت احمدی نژاد در زمینه سیاست خارجی ابراز رضایت کرده اند، در مقابل، 39.4 درصد نیز دولت خاتمی را در این زمینه موفق دانسته اند.میزان رضایت مردم تهران در عرصه فرهنگی به ترتیب، 34.4 درصد از دولت احمدی نژاد و 47.1 درصد از دولت خاتمی بوده است.در زمینه عملکرد هسته‏ای، 63.8 درصد شرکت کنندگان در این نظرسنجی، عملکرد دولت احمدی نژاد را موفق ارزیابی کرده اند، در مقابل، 15.4 درصد نیز عملکرد دولت خاتمی را در این حوزه موفق دانسته اند.در زمینه عدالت نیز، 45.7 درصد پاسخ گویان، دولت احمدی نژاد و 25.1 درصد نیز دولت خاتمی را موفق ارزیابی کرده اند.
شرکت کنندگان در نظرسنجی ستاد ائتلاف اصلاح طلبان، در پاسخ به سوالی در خصوص اینکه "به نظر شما، در انتخابات آینده مردم به چه کسی رای خواهند داد؟"، به ترتیب، 40.3 درصد، طرفداران دولت، 17.9 درصد طرفداران هاشمی و 14 درصد طرفداران خاتمی را برگزیده رای مردم اعلام کرده اند. بقیه شرکت کنندگان، انتخاب نهایی مردم را محدود به این سه گزینه ندانسته یا اعلام بی اطلاعی کرده اند.همچنین شرکت کنندگان در این نظرسنجی در پاسخ به این سوال که "خود شما به چه کسی را خواهید داد؟"، 27.6 درصد طرفداران احمدی نژاد، 16.8 درصد طرفداران هاشمی و 11.9 درصد طرفداران خاتمی را برگزیده رای خود اعلام کرده اند. بقیه شرکت کنندگان نیز انتخاب خود را محدود به این سه گزینه ندانسته یا هنوز انتخابی نکرده اند. شرکت کنندگان در این نظرسنجی در پاسخ به سوال "اگر همین امروز انتخابات ریاست جمهوری برگزار شود، به چه کسی رای می دهید"، به ترتیب، 28.1 درصد احمدی نژاد، 9.8 درصد خاتمی و 14.8 درصد هاشمی را اعلام کرده اند.یافته های این نظرسنجی در خصوص ارزیابی پاسخگویان از "اصل" و "نحوه" اجرای سهمیه بندی بنزین به ترتیب، 45.4 درصد خوب و خیلی خوب و 32 درصد بد و خیلی بد در مورد اصل سهمیه بندی بنزین و 38.5 خوب و خیلی خوب و 46.6 درصد بد و خیلی بد در مورد نحوه اجرای آن است. یافته های این نظرسنجی همچنین نشان می دهد، 31 درصد شرکت کنندگان از عملکرد مجلس هفتم ابراز رضایت کرده اند. 22.8 درصد نیز اعلام کرده اند عملکرد مجلس ششم را موفق می دانند.گفتنی‏ست، نتایج این نظرسنجی در بیشتر موارد تاحدود زیادی با نتایج نظرسنجی یک نهاد دانشگاهی که الف طی روزهای گذشته منتشر کرد مطابقت می کند.
-----------------------------------------------

پینوشت 1: منبع خبر
پینوشت 2: اخیرا به صورت شفاهی به برخی دوستان گفته بودم اگر احمدی نژاد دوباره رییس جمهور شد تمام تلاشم را خواهم کرد تا از ملیت ایرانی خودم استعفا بدهم! اگرچه این فقط یک گزارشه ونباید بیشتر از این روش حساب کرد ولی واقعا با تصورات شخصی من از مردم ایران حالا که بیرون گود هستم و به جای دانشجوهای شریف و دوستای اطراف خودم ایران رو به صورت یک تصویر بزرگ که شهرها و مناطق مختلف با انگیزه های متفاوت داره نگاه میکنم خیلی جور در میاد. از اونجایی که آدم نمیتونه از ملیت خودش استعفا بده فکر میکنم مجبورم کنار بیام با اینکه احمدی نژاد به جای یک سال و اندی قراره پنج سال و اندی دیگه رییس جمهور باشه.

Wednesday, December 5, 2007

آنچه من نیستم

گاهی وقتها بدیهی ترین چیزها را نیز فراموش میکنیم. به این دلیل تکرار بدیهیات همیشه هم خالی از لطف نیست. (میم ح میم دال)

برای اثبات هنوز زنده بودن خودم به خودم، آنهمه کتاب هم کافی نبود. آنهمه چراغ که اگر شبها از پشت بام خانه نگاه میکردی روشن بودند و تا آخر شب رفته بودند هم کافی نبودند. آنهمه اعتقاد به چیزهایی که بعدتر ها به همه شان بی اعتقاد شدم کافی نبودند. گمان میکردم بعضی سوالها خیلی مهم باشند. یک نفر پرسیده بود خیلی زمانها پیش که من اصلا یادم نمی آید! اسم آن یک نفر را هم نمیدانم! پرسیده بود که ما آدمها از کجا پیدایمان شده؟ یک نفر دیگر پرسیده بود ما آدمها به کجا داریم میرویم؟ اسم هیچکدامشان را نمیدانم. چه فرق میکند اسمشان را بگذار "آدم". سوالها مهم نبودند. فلسفه مهم نبود. نام اولین نفری که پرسیده بودشان مهم نبود.

برای اثبات هنوز زنده بودن خودم به خودم این همه کاغذ که اینجا روی میز ریخته کافی نیست. این همه نوشته های خط خطی راهی به جایی نمیبرد، حتی اگر با دستخط من نوشته شده باشند. حتی اگر رنگ خودکارم هم قرمز بوده باشد و توی چشم بزند. اینها هیچکدام کافی نیستند. این همه سکه یک سنتی بی استفاده روی میز که باهاشان هیچ چیز نمیتوان خرید بیش از آنکه اثباتی بر وجود چیزی باشند اثباتی بر نبودن چیزی هستند. اینها مهم نیستند. کافی نیستند.

آنهمه انکار و تمسخر دیگران راهی بر اثبات وجود من نبود. بعضی ها خودکشی میکنند برای آنکه خودشان را ثابت کنند، یا وجود نداشتن چیزی را ثابت کنند. این کار آنها اثباتی بر وجود چیزی نیست، با این کار آنها هرگز هست تر نمیشوند. دیدی چه راحت باز دیگران را زیر سوال بردم؟ دیدی چه راحت باز تخریب کردم؟ دیدی چه راحت باز به ریش آنها که خودکشی میکنند خندیدم؟ نگفتم فراموشکاریم؟ دیدی چه زود فراموش کردم؟

برای اثبات هنوز زنده بودن خودم به خودم، آنهمه قانون شکنی کافی نبود. آنهمه خط قرمز رد کردم. درست فکر میکردم. آنهمه خط قرمز دلیلی بر اثبات وجود چیزی نبودند اما انگیزه شکستنشان هم چیزی را ثابت نکرد. گفتم درست فکر میکردم. گفتم درست. میدانی، راستش هنوز هم نمیدانم درستی وجود دارد یا نه؟ که آیا درست است که از کلمه درست استفاده کنیم یا نه؟! اما میدانم که بعضی وقتها خودم برای خودم وقتی با خودم درد دل میکنم دلم میخواهد از این کلمه استفاده کنم.

برای اثبات هنوز زنده بودن خودم برای خودم هیچ چیز بیش از آنکه هنوز هم بعضی وقتها خودم با خودم درد دل میکنم کافی نیست. هیچ چیز بیش از آنکه هنوز هم کارهایی هست که دلم میخواهد انجام دهم کافی نیست. کتابها را میدانم هیچکدامشان کافی نیستند اما هنوز خواندن را دوست دارم. هنوز دلم میخواهد بنویسم. هنوز دلم میخواهد سوال بپرسم، فلسفه بی ربط ببافم حتی اگر پاسخی در میان نباشد. هنوز دلم میخواهد کاغذ ها را خط خطی کنم و نقشی بکشم حتی شاید بی هدف. شاید یک طرح هندسی که با یک سری مثلث شروع میشود و بعدش فاصله بین مثلث ها با یک سری مثلث دیگر پر میشود... از این جور چیزها! بعدش بنشینم و فکر کنم ببینم آنچه روی کاغذ خط خطی کرده ام نقش چه بوده است!

برای اثبات هنوز زنده بودن خودم به خودم کتابها، سوالها، کاغذها، انکارها، خط خطی ها... هیچکدام کافی نبودند. برای اثبات هنوز زنده بودن خودم به خودم همین بس که هنوز هم دلم میخواهد زنده باشم، با وجود آنکه میدانم هیچ چیز برای اثبات وجود هیچ چیز دیگر، هیچ وقت کافی نخواهد بود. خیلی وقت بود دلم میخواست یک متن بنویسم و اسمش را بگذارم "آنچه من نیستم" آنقدر گذشته بود که دیگر تاریخ مصرف این نام داشت میگذشت! این را نوشتم و آن نام را بالایش. حالا هم دارم فکر میکنم آیا میتواند ارتباطی میان آن نام و این نوشته باشد یا نه؟ مثل همان خط خطی های هندسی. مثل همه همه خط خطی های دنیا ...

Saturday, October 6, 2007

!آن خطخطاط



آن خطخطاط خیلی خط نبشتی، زیاد!
آنقدر که همه جا خطخطی بشدی
و جنگل دیگر نگذاشتی درخت را ببینیم!

یکی او خود بخواندی و لا غیر
یکی هم او خود بخواندی هم غیر
یکی زیادی خطخطی شدی
چنان که نه او بخواندی، نه غیر!
که او گویا خیال بکردی خطخطی سوم بودی!

یک جور خطخطی ناجور هم بکردی، ناجور!
گویا از دستش در برفتی!
که اصلا کسی نخواندی بهتر بودی،
آن خطخطی صفرم هم منم!